حقوق طفل از دیدگاه قوانین داخلی و اسناد بین المللی
حامیه نادری
قسمت سوم
حقوق اطفال مندرج کنوانسیون حقوق طفل
الف: حق حیات
حق حیات یکی از حقوق طبیعی وحتی فلسفه خلقت انسان بوده است. حیات انسان با ارزش ترین حق و به عنوان یک مبنا برای سایر حقوق انسان پنداشته میشود. هرگاه این حق وجود نداشته باشد سایر حقوق انسان هرگز مطرح نمی گردد. این حق از جمله حقوق فطری انسان ها بوده و محدود به زمان، مکان، قوم، نژاد ویا سایر مشخصات و مواصفات انسان ها نمیگردد. هر فرد انسانی به عنوان مخلوق خداوند جل جلاله به صورت مساویانه در هر جایی که زندگی میکند باید از این حق مستفید گردد. روی همین دلیل است که این حق در کنوانسیون های بین المللی بدون کدام استثناء پذیرفته شده، که کنوانسیون مصوب 2 سپتامبر سال 1990 ملل متحد، دولت هیا عضو کنوانسیون متذکره را مکلف به این امر نموده و گفته است. کنوانسیون حق کودک چنین حکم میکند:
1- کشور های طرف کنوانسیون حق ذاتی هر کودک را برای زندگی به رسمیت خواهند شناخت.
2- کشور های طرف کنوانسیون ایجاد حد اکثر امکانات را برای بقا و پیشرفت کودک تضمین خواهند نمود.
این ماده کنوانسیون هر کودک را مستحق حق زندگی دانسته و این حق را مادر زادی اومیداند که از طرف همه حکومت های عضو پیمان به رسمیت شناخته میشود.
ماده 7 کنوانسیون یاد شده میرساند:
1- تولد کودک بلافاصله پس از به دنیا آمدن ثبت میشود و از حقوقی مانند حق داشتن نام، کسب تابعیت و در صورت امکان، شناسایی والدین و قرار گرفتن تحت سرپرستی آنها برخوردار میباشد.
2- کشور های عضو کنوانسیون این حقوق را مطابق با قوانین ملی و تعهدات خود طبق اسناد بین المللی مربوطه در این زمینه، خصوصآ در مواردی که کودک در صورت عدم اجرای آواره محسوب گردد، لازم الاجرا تلقی خواهند کرد.
ادامه حیات و رشد کودک از طرف حکومت های امضا کننده این پیمان بطور کامل تضمین میشود.
ب: عدم تبعیض
تبعیض به معنی فرق گذاشتن بوده و در واقع همان مفهوم فرق گذاشتن بین انسان ها را ارایه میکند. هرگاه یک انسان خود یا دیگری را از سایر افراد در اجتماع متفاوت و بهتر بداند خود یک نوع تبعیض قابل شده است. از آنجائیکه خداوند تمام انسان ها را با حقوق مساوی آفریده است لهذا بین آنها هیچ تفاوتی وجود ندارد. همچنان کنوانسیون حقوق کودک در ماده2 خویش هر نوع تبعیض بین اطفال را از هر نگاه ممنوع کرده و دولت های عضو این کنوانسیون را مکلف نموده است تا به حقوق مطرح شده اطفال در این کنوانسیون احترام بگذارد.
ماده 2 کنوانسیون حقوق کودک: حکومت های عضو این پیمان، برای هر کودکی که در قلمرو آنهاست، بدون تبعیض ویا فرق گذاری و بدور از هر گونه وابستگی به نژاد، رنگ پوست، منشاء اجتماعی، قومی، ویا ملی، میزان دارایی، معلولیت، وضعیت سرپرست ویا والدین و هر موقعیت دیگری که کودک در آن است، اجرای حقوق مندرج در این پیمان را تضمین میکنند.
حکومت های عضو این پیمان، تمام اقدامات لازم را انجام می دهند تا این اطمینان کامل رابه وجود آورند که هر کودکی از همه اشکال تبعیض و فرق گذاری در امان است و به خاطر ابراز عقیده و جهان بینی و فعالیت های والدین یا سرپرست یا اقوام خودش مجازات نمیشود. بناء اطفال افغانستان باید بطور یکسان از تمام حقوق شان برخوردار باشد، از آن حقوقی که اطفال شهر نشین برخوردار اند، اطفال ده نشین باید نیز از عین حقوق برخوردار باشند، ولو در دورترین منطقه کشور زندگی داشته باشد. همچنان بین اطفال افغانستان اعم از هزاره، بلوچ، ازبک، پشتون، ترکمن، تاجک، عرب، گوجر، پامیری، نورستانی، براهویی، قزلباش، ایماق و پشه، هیچ تبعیضی وجود نداشته باشد و همگان از حقوق مساوی برخوردار باشند.
ج: حق آزادی
انسان ها آزاد آفریده شده اند و باید امور زنده گی خود را به اراده خود به پیش ببرند. هیچ کس نمیتواند با تحمیل اراده خویش بر دیگران وی را ملکف به انجام امور نماید که خود وی نمی خواهد آن را انجام دهد. البته آزادی به معنی افسار گمیسختگی و ایجاد وحشت در جامعه نیست تا مانند قانون جنگل هر کس به زور خواست های خود را عملی نماید. بلکه آزادی از خود حدودی داشته و شخص نمیتواند به بهانه اینکه آزاد است به آزادی دیگران صدمه برساند. آزادی از آنجائیکه برای پیش برد امور زندگی بسیار مهم و اساسی است لذا شریعت اسلامی آنرا مورد تأیید قرار داده است: حضرت عمر رضی الله عنه می گوید: “از چه وقت مردم را برده گردانیدید در حالی که مادران شان آنها را آزاد زاده اند”.
آزادی های که اطفال باید از آن برخوردار باشد قرار ذیل اند:
آزادی ملکیت و تصرف: اموالی که اطفال مالک آنها هستند، اولیا و سرپرستان شان و هیچ شخصی نباید در آن تصرف سوء نماید. بلکه در آن اموال حسن تصرف صورت گیرد و برای طفل نیز آموخته شود که چگونه در اموال خود حسن تصرف داشته باشند، ارزش مال برایش فهمانده شود تا آنرا در راه های بیهوده به مصرف نرساند.
آزادی مسکن: اسلام آزادی مسکن را برای اطفال تضمین کرده است. خانه طفل از خود حرمت دارد، در خانه طفل نباید بدون اجازه او داخل شد. همچنان برای طفل اجازه خواستن و رود به خانه های دیگران آموخته شود. این حدیث پیامبر صلی الله علیه وسلم را برای خود معیار قرار بدهد که فرمودند: “هرگاه سه بار اجازه خواستید و برای تان اجازه داده نشد، پس بگردید”.
آزادی شخصیت: شخصیت اطفال باید مورد احترام قرار گیرد، و نباید مورد ضرب، شتم، اهانت یا تحقیر قرار بگیرد، و برای طفل نیز آموخته شود که شخصیت دیگران را احترام کند.
آزادی بازی: بازی یک استعداد فطری است که برای طفل بسیار مفید تمام میشود، جسم، عقل وروان او را رشد میدهد، او را به کار، فعالیت وجد و جهد آماده می سازد، طفل بالای نفس خود اعتماد پیدا میکند. بازی روح وروان طفل را تازه نگاه میدارد، طفل باید نوع بازی را خودش انتخاب کند، برای طفل باید آموخته شود که اوقات مناسب را برای بازی انتخاب کند، و به قدر مناسب بازی کند تا مبادا تمام اوقاتش در بازی صرف شود. همچنان برایش آموخته شود که از بازی های خطرناک و غیر اخلاقی خود داری کند. روایات اسلامی تاکید میکند که اطفال در هفت سال اول بیشتر بازی کنند.
اجازه دادن برای طفل به دود کردن سگرت، گوش دادن به موسیقی، مشاهده کردن فلمها و سریالهای مبتذل، خواندن کتابها و مجله ها، و جستجو درسایت های انترنتی نا مشروع را نمیتوان آزادی برای اطفال گفت. نتیجه این است که اطفال نیز باید در امور زنده گی شان تا حدودی که شریعت اسلامی و قوانین نافذه اجازه میدهد آزاد گذاشته شوند تا بدین ترتیب زمینه رشد و انکشاف استعداد برای شان مساعد گردد.
ر: حق آزادی بیان
آزادی بیان به معنی آزاد بودن افراد در ابراز نظریات و افکار شان میباشد. یعنی اینکه افراد باید حق داشته باشند تا تفکر، اندیشه، اعتقادات و نظریات خود را برای مردم و جامعه بدون کدام مانع، رعب و ترس بیان نمایند. آزادی بیان نیز از جمله حقوق فطری و طبیعی انسان ها است. با وجودیکه این حق انسان ها در طول تاریخ توسط حکام مستبد پایمان شده است، اما از آن جهت که این اصل در آزاد بودن افراد نقش اساسی را ایفا میکند، در سالهای اخیر از جانب دولت ها و سازمان های مختلف بین المللی بر این اصل تاکید صورت میگیرد. میثاق های بین المللی دولت ها را مکلف به رعایت آزادی بیان مینمایند.
لذا از جمله آزادی های که اطفال باید از آن برخوردار باشند آزادی رای و بیان است، اطفال باید نظر شان را بگویند.
کنوانسیون حقوق طفل طی مواد 12 و 13 خویش حق آزادی بیان را برای اطفال بیان داشته و دولت های عضو کنوانسیون را مکلف ساخته است تا اطفالی که قادر اند در خصوص موضوعات ابراز نظر نمایند مورد حمایت دولت های متبوع شان قرار گیرند. (9، مواد 12 و 13)، اما این حق مطلق نبوده بلکه بعضآ محدودیت ها بالای آن وضع شده است.
ماده 12 کنوانسیون حقوق کودک:
1- از سوی حکومتهای امضاء کننده این پیمان، حق کودکی که توانایی ابراز نظر شخصی خودش را دارد، به رسمیت شناخته میشود. کودک در تمامی امور مربوطه به خود، آزادی بیان و اظهار عقیده شخصی را که طابق سن و رشد اوست، دارد.
3- برای این منظور، به کودک امکان داده میشود که در دادگاهها و در تمام مراحل قانونی، مستقیم یا به کمک وکیل ویا نهاد مسول و مناسب دیگر، مطابق قوانین موجود، محاکمه شود.
ماده 13 کنوانسیون حقوق کودک:
1- کودک حق آزادی بیان دارد و این حق در پیوند با آزادی آگاهانه اش است که کودک بدون ترس از محدودیتهای حکومتی، دانستنیها و افکار متنوع خود را در قالب کلمات، دست نویس یا چاپ، کار های هنرییا هر طریق ویا وسیله انتخابی دیگر، بیان کرده، دریافت نموده ویا به دیگران بدهد.
2- اجرای این حق میتواند از طرف قوانین دیگری که لازم هستند، محدود شود:
الف: بخاطر حفظ حقوق یا شهرت فرد دیگر.
ب: بخاطر حفظ امنیت ملی، نظم عمومی، اخلاق و عفت عمومی ویا سلامتی جامعه.
محدودیت ها:
1- محدودیت های پیش بینی شده توسط قانون؛
2- بخاطر احترام و وجاهت دگیران؛
3- برای حمایت از امنیت ملی، نظم عمومی ویا صحت و معلویت عمومی.
از توضیحات مواد مندرج قانون اساسی و مواد مندرج کنوانسیون حقوق کودک چنین استباط میشود که هیچ کس به شمول والدین و معلمان طفل نمی توانند مانع ابراز نظر اطفال شوند و اطفال باید آزاد گذاشته شوند تا نظریات شان را تبارز دهند. همچنان این کنوانسیون دولت ها را مکلف نموده است تا در مساعد نمودن این زمینه اطفال را یاری رسانیده و نگذارند تا هر کس به نحوی مانع ابراز نظر اطفال گردد.
س: حق تعلیم و تربیه
1. تعلیم
تعلیم و تربیه انسان ها در مجموع و اطفال به صورت خاص از موارد مهم و حیاتی زندگی بشر به شمار میرود. همان طوری که انسانها جهت رشد و بقا به آب وغذا ضرورت دارند به همان ترتیب جهت رشد و بقای معنوی و روحی خویش به تعلیم و تربیه نیازمند است. تنها هدف خلقت انسان بقای مادی آنبوده بلکه اهداف بزرگترین را در زندگی دنبال می کند که شامل شناخت خودش، شناخت خداوند (ج)، شناخت مخلوقات خواند … میباشد که ذیل به این اهداف ممکن نیست مگر اینکه انسان تحت تعلیم و تربیه قرار گرفته و خود را به اهداف خویش نزدیک نماید. اما از آنجائیکه این زیور پر ارزش در وجود اطفال بهتر و بیشتر انعکاس پیدا نموده و وجود اطفال برای آموختن آن بسیار مساعد و ذهن آنها شفاف و عاری از هر نوع آلودگی میباشد. از همین جهت این حق برای اطفال نسبت به سایر افراد اولویت و تقدم داشته و شدیدآ مورد توجه نهاد های ملی و بین المللی قرار داشته است.
چنانچه کنوانسیون حقوق کودک در ماده 28 خویش تاکید داشته است تا دولت های عضو این کنوانسیون حق تعلیم را برای اطفال به رسمیت بشناسند و زمینه تعلیمات ابتدایی اجباری، تعلیمات متوسطه عمومی و حرفوی و تحصیلات عالی را برای اطفال وجوانان مهایها نماید.
ماده 28 کنوانسیون حقوق کودک:
1- حکومت ها حق آموزش و پرورش را برای کودک به رسمیت می شناسند و بویژه برای تحقق آن.
الف- زمینه تعلیم دوره ابتدائیه را برای همگان اجباری و رایگان میسر میکنند.
ب- مدارس گونا گون آموزشی و حرفوی را بوجود می آورند و آنها را بطور ارزان یا رایگان در اختیار افراد مک در آمد قرار میدهند.
ج- امکان ورود به مدراس عالی را در دسترس همه گذاشته و از آن حمایت میکنند.
د- مشاوره شغلی و حرفوی را برای همه کودکان ممکن و قابل دسترسی مینمایند.
هـ- برای کاهش تعداد کودکانی که مدرسه را رها میکنند، تلاش نموده و اقدامات مناسب را برای حضور منظم کودکان در مدرسه انجام میدهند.
2- حکومت های عضو پیمان کوشش میکنند تا روند آموزش و پرورش در مدارس در خور منزلت انسانی بوده و با محتوای این عهد نامه هم خوان باشد.
حکومت ها از همکاری های بین المللی در امور آموزشی و پرورشی استقبال کرده و بخصوص هدف ریشه کنی بیسوادی و گسترش فن و دانش را دنبال میکنند و در این مورد هم به نیاز های کشور های در حال رشد بیشتر توجه میشود.
2. تربیت
ماده 29 کنوانسیون حقوق کودک در زمینه تربیت اطفال گفته است:
1- حکومت های عضو پیمان تائید میکنند که تربیت باید.
الف- شخصیت، استعداد و توانایی های روانی و جسمی کودک را تقویت و شگوفا نماید.
ب- احساس احترام و توجه به حقوق بشر و آزادی های اساسی مصوبه سازمان ملل متحد را در کودک پرورش دهد.
ج- نسبت به والدین، هویت فرهنگی و زبانی و ارزش های ملی سر زمین پدری ایجاد علاقه و توجه نموده و احترام به فرهنگ دیگر سر زمین ها را تقویت کند.
د- کودک را برای زندگی در یک جامعه آزاد بر پایه تفاهم، صلح، تحمل دگراندیشان و دیگر باشان، تساوی حقوق زن و مرد و دوستی خلق ها و گروه های قومی، لسانس و مذهبی آماده کند.
هـ- علاقه و توجه کودک را نسبت به محیط زیست و طبیعت بیشتر کند.
2- این ماده و ماده 28 چنان تفسیر شده نمیتواند که موجب اخلال یا وارد کردن خدشه در آزادی شخص حقیقی یا حقوقی دیگر شوند. در تأسیس مدارس و آموزش هم با توجه به رعایت بند1، باید حد اقل استندارد های تعیین شده حکومتی موجود باشند.
درماده 27 کنوانسیون حقوق کودک مسایل آتی الذکر تسجیل شده است:
1- کشور های طرف کنوانسیون حق تمام کودکان را نسبت به برخورداری از استاندارد مناسب زندگی برای توسعه جسمی، ذهنی، روحی، اخلاقی و اجتماعی به رسمیت می شناسند.
2- والدین یا سایر سر پرستان کودک، مسولیت عمده ای در جهت تضمین شرایط زندگی مناسب برای پیشرفت کودک در چارچوب توانائیها و امکانات عالی خود به عهده دارند.
3- کشور های طرف کنوانسیون، مطابق با شرایط ملی و در چارچوب امکانات خود، اقدام ضروری را برای یاری والدین و سایر اشخاص مسولیت کودک در جهت اعمال این حق به عمل خواهند آورد و در صورت لزوم کمکهای مالی و برنامه های حمایتی را خصوصآ در مورد تغذیه، پوشاک و مسکن فراهم خواهند کرد.
4- کشور های طرف کنوانسیون اقدام لازم جهت تضمین پرداخت مخارج کودک از سوی والدین ویا سایر اشخاصی که مسولیت مالی کودک را به عهده دارند چه در داخل و چه در خارج از کشور به عمل خواهند آورد. در مواردی که شخص مسول امور مالی کودک در کشوری متفاوت از کشور کودک زندگی میکنند، کشور های طرف کنوانسیون پذیرش موافقتنامه های بین المللی یا انعقاد این گونه موافقت ها و نیز اتخاذ سایر ترتیبات لازم را تسریع خواهند نمود.
از تمام موارد متذکره فوق چنین نتیجه بدست می آید که موضوع تعلیم و تربیه با اهمیت فق العاده که دارد بصورت بسیار گسترده و وسیع در قوانین ملی و کنوانسیون های بین المللی انعکاس یافته است تا جایی که حتی دولت افغانستان برای آن قانون خاصی را بر اساس پیشبینی قانون اساسی وضع کرده است.
کشور های عضو سازمان ملل متحد که به کنوانسیون حقوق طفل را پذیرفته اند به حق آموزش و پرورش اطفال توجه نموده در این سند قبول کرده اند که:
ماده 29 همین سند:
1- کشور های طرف کنوانسیون موافقت می نمایند که موارد ذیل باید گفتارآموزش و پرورش کودکان باشد.
الف- پیشرفت کامل شخصیت، استعداد ها و توانایهای ذهنی و جسمی کودکان.
ب- توسعه احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی و اصول مذکور در منشور سازمان ملل.
ج- توسعه احترام به والدین کودک، هویت فرهنگی، زبان و ارزشهای ادبی و ملی کشوری که در آن زندگی میکند، و به موطن کودک و به تمدنهای متفاوت با تمدن وی.
د- آماده نمودن کودک برای داشتن زندگی مسولانه در جامعه ای آزاد و با رو حیه ای (مملو) از تفاهم، صلح، صبر، تساوی زن و مرد و دوستی بین تمام مردم، گروههای قومی، و ملی و اشخاص دیگر.
هـ- توسعه احترام نسبت به محیط طبیعی.
2- از هیچ یک از بخشهای این ماده و ماده 28 نباید چنان تعبیر شود که محل آزادی افرادی و ارگانها برای تأسیس و اداره موسسات آموزشی که همواره طبق اصول ذکر شده در پاراگراف 1 این ماده و با شرایط ارائه آموزش مطابق با حد اقل استاندارد ذکر شده توسط دولت ایجاد میشود، تلقی شود.
ص: حق صحت
جامعه جهانی به امور صحی اطفال نیز توجه جدی مبذول داشته است. چنانچه در کنوانسیون حقوق طفل توافق میکنند که:
ماده 23 همین کنوانسیون
1- کشور های طرف کنوانسیون اذعان می دارند کودکی که ذهنآ یا جسمآ دچار نقص میباشد در شرایطی که متضمن منزلت و افزایش اتکاء به نفس باشد و شرکت فعال کودک در جامعه را تسهیل نماید، رشد یافته و از یک زندگی آبرومند و کامل برخوردار گردد.
2- کشور های طرف کنوانسیون حق کودکان معلول را برای برخورداری از مراقبت های ویژه به رسمیت می شناسد و ارائه این مراقبتها را بر حسب شرایط والدین ویا مسولین کودک و منوط به وجود منابع به این گونه کودکان و کسانی که مسول مراقبت از وی هستند، تشویق و تضمین خواهند کرد.
3- با تشخیص نیاز های ویژه کودک معلول، کمکهای مقرر شده در پاراگراف 2 این ماده در صورت امکان می بایست به طور رایگان و با در نظر گرفتن منابع مالی والدین ویا مسولین کودک انجام گیرد و می بایست به نحوی برنامه ریزی شود که کودک معلول بتواند دسترسی موثر به آموزش، تعلیم و تربیت و خدمات مراقبتی بهداشتی، خدمات توانبخشی، آمادگی برای اشتغال و ایجاد فرصت به روشی که موجب دستیابی کودک به حد اکثر کمال اجتماعی و پیشرفت شخصی از جمله پیشرفت فرهنگی و معنوی وی میشود، داشته باشد.
4- کشور های طرف کنوانسیون در سایه همکاریهای بین المللی، مبادله اطلاعات لازم را در زمینه مراقبتهای بهداشتی جهت پیشگیری و معالجات پزشکی، روانشناسی و توانبخشی کودکان معلول من جمله انتشار و در دسترس قرار دادن اطلاعات مربوطه به روشهای توانبخشی، آموزش و خدمات حرفه ای با هدف قادر ساختن کشور های طرف کنوانسیون به پیشبرد توانانیها و مهارتهای خود و گسترش تجربیات آنان در این زمینه ها، افزایش خواهند داد.
ماده 24 کنوانسیون حقوق کودک:
1- حکومت ها، حق کودک برای داشتن سلامتی و استفاده از همه امکانات برای سلامت ماندن، بهیودی و درمان بیماری را به رسمیت می شناسند و تضمین می کنند که هیچ کودکی از این حق محروم نخواهد ماند.
2- حکومتها برای تامین این حق کودک، اقدامهای مناسب ذیل را انجام میدهند.
الف- تعداد مرگ و میر نوزادان و کودکان را کاهش میدهند.
ب- خدمات درمانی سراسری برای کودکان را سازمان می دهند و از تأمین نیاز های اولیه بهداشتی، اطمینان حاصل میکنند. حکومتها به سلامتی مادر قبل و بعد از ولادت توجه کرده و با بیماری ها و کمبود یا بدی تغذیه مبارزه می کنند و در این رابطه امکان تهیه مواد غذایی و آب آشامیدنی سالم را با رعایت حفظ محیط زیست، فراهم می نمایند.
ج- به امر آموزش همه مردم و به ویژه کودکان و والدین توجه نموده و تلاش می کنند تا اهالی اصول اولیه بهداشتی و بهزیستی را فرا گیرند. به گونه مثال آنها با فواید از سینه شیر دادن، بهداشت شخصی و تمیز نگهداشتن محیط زیست و چگونگی پیشگیری از سوانح از آشنا میشوند و در عمل هم از پشتیبانی حکومت ها برخوردارند.
د- مراکز مشاوره برای والدین و روشنگری در زمینه تنظیم خانواده را سازماندهی میکنند.
هـ- تضمین این که تمام اقشار جامعه خصوصآ والدین و کودکان از مزایای تغذیه مادر، بهداشت و بهداشت محیط زیست و پیشگیری از حوادث اطلاع داشته و به آموزش دسترسی داشته و در زمینه استفاده زا اطلاعات اولیه بهداشت کودک و تغذیه مورد حمایت قرار دارند.
3- حکومتها جهت مبارزه با خرافات و عادتهایی که برای سلامتی کودک زیان بخش هستند، اقدامات لازم و مناسب را انجام میدهند.
4- حکومتها خود را موظف می دانند که از همکاری های بین المللی پیشتیبانی نموده و آن را تقویت نمایند تا مفاد این ماده بدون کم و کاست جامه عمل بپوشد و در این باره باید به نیاز های کشور های در حال رشد توجه ویژه نمود. ماده 25 این سند حکم مینماید که کشور های طرف کنوانسیون حق کودکی که توسط مقامات ذیصلاح به منظور مراقبت، حفاظت ویا بهداشت جسمی و روحی به خانواده یا موسسه ای داده شده است را جهت انجام بررسی دوره ای نحوه رفتار با کودک و بررسی دوره درمان ارائه شده برای کودک و تمام وضعیتهای مربوط به نگهداری وی را به رسمیت میشناسد.
پس بیائید اطفال صحتمند، قوی، نیرومند و خدمت گذار تربیه نموده و به جامعه تقدیم کنیم.
ع: حق صحبت به زبان مادری
یکی از ابتدائی ترین حقوق هر انسان این است که به زبان خودش صحبت کند، بنویسد و بخواند. اینکه او از این حقوق اولیه اش محروم شود، بزرگتریم ضربه ای است که به این انسان وارد می آید. چه از لحاظ ذهنی، چه از لحاظ روانی و شخصیتی این شخص همیشه دچار مشکلاتی میشود. رابطه فکر کردن و صحبت کردن نیز از بین میرود. وقتی ما به زبان مادری خود صحبت میکنیم فکر و اندیشه انسان بصورت کلمه از دهانش بیرون می آید و وقتی زبان مادری شما را ممنوع می کنند، انرژی و پوتانسیل شما را میگیرند. روانشناسان می گویند که تعلیم و تربیت کودکان تا صنف سوم و چهارم باید به زبان مادری باشد. هر انسان چند هویت دارد، ولی عمیق ترین هویتش هویت زبانی است. زیرا قبل از اینکه پی ببرد چه دینی دارد، قبل از اینکه حتی به جنسیت خودش واقف شود که مرد است یا زن و قبل از اینکه بداند هویت طبقاتی و موقعیت اجتماعی اش از نظر ثورت یا خرید و فروش کالا چیست و حتی قبل از اینکه بداند به کدام ملت و سر زمین تعلق دارد و پاسپورتش به کدام کشور متعلق است، به هویت زبانی میرسد. بقول هایدگر (Hydgar)، فیلسوف آلمانی، انسان در خانه زبان است که فکر می کند و زبان مادری زبان ارتباط نیست. ما در زبان ادبیات کلاسیک عرفانی مان به آن حساس و قلب می گوییم. زبان مادری قلب، احساس و الهام است. بنابر این کسانیکه با زبان مادری انسانها در می افتند در واقع با عمیق ترین جنبه هویت آنها مبارزه میکنند و پیروز نخواهند شد.
سازمان ملل متحد روز 21 فبروری را روز جهانی زبان مادری اعلان کرده و از سال 2000 میلادی به این طرف از آن گرامی داشت به عمل می آید.
ماده 30 کنوانسیون حقوق کودک:
کودک متعلق به اقلیت های مذهبی، قومی، ویا زبانی در کشور هایی که این اقلیت ها وجود دارند، دارای این حق هستند که همراه با دیگر آشنایان به طور جمعی یا فردی از زبا فرهنگ و مذهب خود برخوردار بوده و از آنها اسفتاده کنند. تمام اظهارات فوق چه قوانین ملی و چه در کنوانسیون های یبن المللی گواه بر این است که نباید اطفال از حق تکلم به زبان مادری شان محروم شوند. برا اهمیت این موضوع، سرود ملی افغانستان نیز از تمام زبانهای رایج این کشور نام برده است.
ف: حق مصونیت کار
کنوانسیون حقوق کودک حمایت اطفال در محیط کار را یکی از مکلفیت های دولت ها قرار داده گفته است تا دولت ها هر نوع اقدام قانونی، اجتماعی، آموزشی یا اداری را اتخاذ نماید تا از حمایت اطفال در محیط کار مطمین گردد. طوریکه این میثاق اظهار میدارد.
ماده 23 کنوانسیون حقوق کودک:
1- حکومت ها این حق را به رسمیت می شناسند که کودک استمثار اقتصادی نگردیده و به کاری که برای سلامتی جسم یا جان ویا تربیت و تکامل او زیان بخش است، گمارده نشود.
2- حکومت ها برای تضمین و اجرای این حق، امکانات مختلف قانونی، اجتماعی، اداری و آموزشی را بکار میبرند. حکومت ها برای این منظور و در همآهنگی با پیمان ها و توافق نامه های بین المللی دیگر، ضمن تعیین سن آغاز اشتغال و تنظیم مدت و شرایط کار کودک، مجازات مختلف همراه محاصره اقتصادی دولت خاطی را بررسی می نمایند.
ماده 32 این کنوانسیون حکم میکند که:
1- کشور های طرف کنوانسیون حق کودک جهت مورد حمایت قرار گرفتن در برابر استثمار اقتصادی و انجام هر گونه کاری که زیان بار بوده ویا توقفی در آموزش وی ایجاد کندویا برای بهداشت جسمی، روحی، معنوی، اخلاقی و پیشرفت اجتماعی کودک مضر باشد را به رسمیت می شناسند.
2- کشور های طرف کنوانسیون اقدامات لازم قانونی، اجرائی، اجتماعی و آموزشی را در جهت تضمین اجرای این ماده به عمل خواهند آورد. در این راستا، و با توجه به مواد مربوطه در سایر اسناد بین المللی، کشور های طرف کنوانسیون خصوصآ موارد ذیل را مورد توجه قرار خواهند داد.
الف- تعیین حد اقل سن یا حد اقل سنین برای انجام کار.
ب- تعیین مقررات مناسب از نظ ساعات و شرایط کار.
ج- تعیین مجازاتها ویا اعمال سایر ضمانت های اجرای مناسب جهت تضمین اجرای موثر این ماده.
البته سوالی که در ذهن خواننده گان محترم خطور خواهد کرد این است که نوجوانان کیست و به چه کسی اصطلاح نوجوان اطلاق می شود؟ در پاسخ به این سوال میتوان نوشت که تعریف نوجوان از نظر قانون کار و قانون رسیدگی به تخلفات اطفال تفاوت زیاد نداشته صرف در حد اقل سن نوجوان تفاوت وجود دارد به ترتیبی که قانون رسیده گی به تخلفات اطفال در کتگوری اطفال، طفل نوجوان را چنین تعریف کرده است. ” طفل نوجوان شخصی است که سن دوازده سالگی را تکمیل و هجده سالگی را تکمیل نکرده باشد”. در حالیکه قانون کار افغانستان طور آتی تسجیل کرده است
1- کارکن نوجوان کارکنی است که سن 14 سالگی را تکمیل و 18 سالگی را تکمیل نکرده باشد. همچنان این ماده در بند دوم خود اداره را مکلف می سازد تا قبل از استخدام کارکن نوجوان وی را از طریق مراکز صحی تحت معاینات قرار داده و نتایج آن را ضم دفتر سوانح کارکن نماید. البته این معاینات باید سال یکبار به مصرف اداره صورت گیرد. ماده یک صدو بیست و هشتم قانون مذکور اظهار داشته است که اداره باید بعد از معاینات صحی، توانایی فزیکی و چگونگی حالت صحی نوجوان را تشخیص و تثبیت نموده، شغل و وظیفه وی را تعیین نماید. البته این قید به خاطری صورت گرفته است تا مبادا اداره کار های ثقیل و طاقت فرسا را بدون در نظر داشت توانایی کارکنان نوجوان به عهده آنها بگذارد. مزد کارکنان نوجوان یکی از حقوق دیگر است که در قانون کار افغانستان بالای آن بحث صورت گرفته و بیان داشته است که مزد کارکن نوجوان مساوی با مزد کارکنان 18 ساله مکمل و بالاتر از آن بدون در نظر داشت تقلیل وقت کار پرداخته میشود. این قانون می گوید: “مزد فی واحد کارکنی که سن او کمتر از 18 سال بوده، مکمل یا بالاتر از آن باشد، مساوی است”.
اینکه در دو قانون (قانون کار و قانون رسیده گی به تخلفات اطفال) کشور ما سن نوجوان متفاوت قید شده، بیانگر عدم دقت طراحان و تصویب کننده گان قوانین است که با تأسف، بخشی از ضعف های حکومتداری ما را نشان میدهد.
از مطالعه تمام موارد بالایی به خوبی میتوان ادعا کرد که قانون کار افغانستان موارد خوبی را جهت تامین حقوق اطفال و نوجوانان پیش بینی نموده است. اما با تاسف که این موارد به هیچ عنوان در ادارات در نظر گرفته نشده و از نیروی کاری اطفال، این قشر ضعیف و ناتوان به انواع و اشکال مختلف سوء استفاده صورت می گیرد. دلایل اینکه چرا نقض صریح قانون توسط ادارات در قسمت کارکنان نوجوان وجود دارد، میتواند متعدد باشد، اما یکی از دلایل عمده آن فقر و تنگدستی و دومین دلیل عمده آن بیکاری و عدم اشتغال مردم به خصوص نوجوانان به کار است. تجمع هر دو عامل متذکره باعث می گردد تا از یکطرف بازار کار خراب شده و فرصت های شغلی محدود شود و از جانب دیگر نوجوانان را جهت پیدا نمودن مصارف روزمره شان مجبور به انجام کار های شاقه نماید که در نتیجه میدان کار برای یکه تازی اسب های ادارات استخدام کننده خالی شده و به هر شکل که خواسته باشند میتوانند از نیروی کاری اطفال، نوجوانان و جوانان با یک مزد بسیار ناچیز استفاده نمایند. در چنین حالات چون نیروی کار افزایش یافته و ادارات استخدام کننده محدود، لهذا یک رقابت جدی و تنگاتنگ میان کارگران برای کاریابی آغاز می گر