Paigard News Agency – خبرگزاری پیگرد

خبرگزاری پیگرد, انعکاس رویداد های افغانستان, منطقه و جهان

چرا خشونت علیه زنان مسأله‌ای جهانی است؟

نویسنده: حامیه نادری
بیست و پنجم نوامبر روز جهانی منع خشونت علیه زنان است. فعالان حقوق زنان از سال ۱۹۸۱ میلادی روز ۲۵ نوامبر را برای گرامی داشت مبارزه با خشونت علیه زنان برگزیده اند. از سال ۱۹۹۹، سازمان ملل متحد، روز جهانی منع خشونت علیه زنان را فرصتی برای دولت ها، سازمان های بین المللی و مؤسسه های غیردولتی می داند تا از آن برای افزایش آگاهی عمومی و آموزش استفاده کنند. با وجود آنکه در بیشتر کشورهای جهان قوانین منع خشونت تصویب شده است، اما همچنان آمارها نشان می دهد ۳۵ درصد زنان خشونت را تجربه کرده اند. این رقم در برخی کشورها به ۷۰درصد می رسد. مطابق آمار سازمان ملل متحد، ازهر سه زن در سراسر دنیا یک زن خشونت جنسی و جسمی را تجربه کرده است.
خشونت علیه زنان چگونه تعریف می‌شود؟
براساس تعریف ارائه شده از سوی «سازمان ملل متحد»، اعمال هرگونه رفتار و یا گفتار آزاردهنده از سوی مردان یا زنان که سبب آسیب‌های فیزیکی، جنسی، ذهنی یا رنج زنان شود خشونت علیه زنان تعریف می‌شود. استفاده از کلمات توهین‌آمیز و تحقیر کننده، استفاده از عبارات تهدیدآمیز، فریاد کشیدن، رفتارهای کنترل کننده، کتک زدن، اعمال زور برای برقراری رابطه جنسی و عاطفی، آسیب زدن به دستگاه تناسلی، ختنه کردن و تجاوز جنسی از جمله رفتارهای خشونت‌آمیز علیه زنان است.
پیامد‌های خشونت علیه زنان چیست؟
در موارد شدید خشونت علیه زنان می‌تواند سبب مرگ آنان شده یا احساس خودکشی در آنان را تقویت کند. در بیش از ۴۰ درصد از موارد خشونت علیه زنان، آسیب جسمانی گزارش شده است.
تجاوز به زنان می‌تواند منجر به بارداری‌های ناخواسته، سقط حنین، بروز بیماری‌های مربوط به دستگاه تناسلی و همچنین بیماری‌های مقاربتی گردد.
خشونت علیه زنان همچین می‌تواند منجر به پدید آمدن اختلالاتی چون افسردگی، اختلال استرسی پس از ضایعه روانی، اختلال اضطرابی، مشکلات خواب، اختلال غذا خوردن و تلاش برای خودکشی شود.
همچنین خشونت جنسی در دوران کودکی می‌تواند تاثیرات عمیقی بر زندگی آینده فرد بگذارد و وی را در معرض اعتیاد به الکل و مواد مخدر و یا تن دادن به روابط جنسی نامتعارف و پرخطر قرار دهد.
پیامد‌های خشونت علیه زنان بر کودکان چیست؟
رشد کودکان در خانواده‌هایی که علیه زنان خشونت اعمال می‌شود، تاثیرات مهمی بر بهداشت روانی و جسمانی و نتیجتا زندگی آنان می‌گذارد. پرخاش و افسردگی از جمله اثرات روانی این مساله هستند.
خشونت علیه زنان در خانواده و بخصوص از سوی شریک زندگی می‌تواند مرگ و میر کودکان و نوزادان خانواده را افزایش دهد و یا سبب بروز بیماری‌هایی چون اسهال و سوءتغذیه شود.
راه‌های جلوگیری از خشونت کدامند؟
مطالعات بسیاری در مورد راه‌های جلوگیری از خشونت علیه زنان صورت گرفته است و روش‌های متعددی از سوی کارشناسان برای آن در نظر پیشنهاد شده است.
آموزش افراد در جامعه از مهمترین‌ روش‌های پیشنهادی است. آگاهی از عواقب خشونت‌ورزی می‌تواند تا حدی بازدارنده باشد. اعمال قانون بر آزارگران از دیگر راه‌هایی است که می‌تواند از میزان خشونت علیه زنان بکاهد.
چرا خشونت پدیده ای جهانی است؟
۴۳ درصد زنان در ۲۸ کشورِاروپایی، خشونت را تجربه کرده اند. از هر سه زن استرالیایی یکی تجربه خشونت فیزیکی داشته است. رقم بالای تجربه خشونت های علیه زنان مخصوصا در کشورهای اروپایی و پیشرفته، روایت این مسأله است که پدیده خشونت به شکل سیستماتیک و یک الگوی مسلط در تمام جهان وجود دارد. این الگو صرفا به دلیل باورهای مذهبی و یا سنتی نیست، بلکه تحت تاثیرآموزشهایی است که به صورت جهان شمول علیه زنان از گذشته تابه امروز وجود داشته و دارد و از نسلی به نسلی دیگر منتقل می شود.
برخی مسأله الگوی موجود خشونت علیه زنان از سوی مردان را به نوعی طبیعت مردانه می دانند که ذاتا مردان، با احساس برتری جویی می توانند خشونت بیشتری علیه زنان اعمال کنند. این باور، یعنی الگوی قدرت طلبی ،که به طور ذاتی در مردان وجود دارد، مانع از پذیرش آموزشهای لازم به مردان می شود. کلیشه های کلی قدرت در کلیه جوامع، در واقع باورِحس برتری در مردان را به شدت تقویت می کند. اما نگاه ذات گرایانه به برتری جویی مردان موجب می شود که نتوان به صورت تاثیر گذار آموزشهای لازم را از کودکی به پسران داد. رفتارِ خشن پسران به عنوان یک رفتار برتری جویانه و غیرقابل تغییر، تعریف می شود.
نتیجتا تقویت کلیشه های جنسیتی حتی در کشورهای اروپایی و مدرن، پدیده خشونت علیه زنان را به صورت الگویی جهانی تبدیل کرده است. در واقع می توان گفت مهمترین عامل جهانی شدن خشونت علیه زنان، تقویت رفتار کلیشه ای مردان و پرورش کلیشه ها در دنیای امروز به طرق مختلف است.
انواع خشونت
خشونت علیه زنان ممکن است به اشکال زیر دیده شود :
1. خشونت جسمی: خشونت جسمانی علیه زنان به شیوه‏ های گوناگون انجام می‏شود و کتک خوردن، شکنجه و قتل را دربرمی‏گیرد. این خشونت به هرگونه رفتار غیراجتماعی نیز اطلاق می‏شود که از لمس کردن بدن زن شروع شده و گاهی تا مرحله تجاوز جنسی جسم زن را مورد آزار قرار می‏دهد. بهای خشونت جسمی: عبارت است از اعضای شکسته، پارگی‏ ها، زخم‏ ها، بریدگی‏ ها، کبودی‏ ها، جراحات داخلی، ضربه مغزی، اسیب اعضای تناسلی، عدم توانایی در وضع حمل، سقط جنین، بیماری‏ های جنسی، حاملگی‏ های ناخواسته و اقدام به سقط جنین غیرقانونی، مرگ زن در اثر آسیب ‏های جسم
2. خشونت جنسی: خشونت جنسی به هرگونه رفتار غیراجتماعی اطلاق می‏شود که از لمس کردن تا تجاوز را در برمی‏گیرد. این نوع خشونت ممکن است در حیطه زندگی خصوصی، زناشویی و خانوادگی، اتفاق بیفتد و به صورت لزوم به تمکین از شوهر یا رابطه محارم با یکدیگر در حلقه خویشاوندی علیه زن اعمال گردد. در حیطه اجتماعی نیز از سوی فرد ناشناس تحقق می‏یابد. در ایران درجه پذیرش خشونت جنسی در زندگی زناشویی بسیار بالاست و معمولاً زنان در محافل خانوادگی از آن پرده برنمی‏دارند زیرا تحمل این نوع خشونت عادت شده است و آن را طبیعی می‏ انگارند، لذا از طرح موضوع نیز احساس شرم می‏کنند. تجاوز جنسی هرگاه از سوی فرد ناشناسی انجام پذیرد، بازتاب اجتماعی و مطبوعاتی آن در ایران بسیار وسیع است و رفتار مرتکب از همه‏سو تقبیح شده و مردم مجازات او را با شدت هرچه بیشتر خواستار می‏شوند. بهای خشونت جنسی: زنانی که مورد خشونت جنسی قرار می‏گیرند دچار صدمات روانی، عصبی و عاطفی می‏شوند که بر کل رفتارهای آنها نسبت به جنس مرد تأثیر می‏گذارد. گاهی زنان صدمه دیده در زندگی جنسی دچار سردی و افسردگی شده و نفرت و واهمه از جنس مرد را هرگز در طول زندگی خانوادگی و اجتماعی خود از یاد نمی‏برند
3. آزار جنسی: هرگونه توجه نشان دادن نسبت به بدن زن بدون توافق صریح یا ضمنی، مشروط بر آنکه ماهیت جنسی داشته باشد، آزار جنسی به شمار می‏ آید. آزار جنسی ممکن است در محیط کار، جامعه یا در محیط خانواده از سوی منسوبین مذکر اعمال شود. در این گونه موارد، زنان درگیر مسئله ‏ای می‏شوند که گاهی برای همیشه سری و محرمانه باقی می‏ماند زیرا اگر تسلیم شوند، برخلاف باورهایشان عمل کرده‏ اند و اگر تسلیم نشوند به بی‏ آبرویی، از دست دادن شغل و تحمل انواع دیگری از خشونت می‏انجامد. ازجمله نمونه ‏های آن مزاحمت‏های تلفنی، متلک ‏پرانی‏های پسران و مردان در خیابان، مزاحمت در معابر و … است. آزار جنسی در بسیاری از زبان‏ ها لفظی است نوپدید که با تحول دیدگاه‏های حقوق زن در جوامع وارد حوزه اثر زبان متداول مردم می‏شود اما این نوع خشونت هنوز به ‏طور روشنی تعریف نشده است و تا زمانی که از آن تعریف مشخصی ارائه نشود، نمی‏توان به طور جدی با آن مبارزه کرد. به‏ محض ورود واژه «آزار جنسی» به فرهنگ لغات یک جامعه می‏توان اقداماتی علیه آن آغاز کرد. در ایران، مثل اغلب جوامع، معمولاً وقتی زنی از مزاحمت مردی در تاکسی یا معابر عمومی شکوه می‏کند، طوری با او برخورد می‏شود که گویی خود او مسبب این مزاحمت است. لذا زنان بیشتر ترجیح می‏دهند برای حفظ حرمت خود حرفی از این گونه موارد به میان نیاورده و در سکوت و انزجار خشونت را تاب آورند. بهای آزار جنسی: از میان رفتن حس اعتماد به نفس، گوشه‏ گیری از اجتماع و ایجاد روح بدبینی در زن بهای هنگفتی است که از بابت آن پرداختن می‏شود و دربرگیرنده ‏های زیان ‏های مالی و معنوی است.
4. – خشونت روانی: رفتار خشونت ‏آمیزی است که شرافت، آبرو و اعتماد به نفس زن را خدشه‏ دار می ‏کند. این رفتار به صورت انتقاد ناروا، تحقیر، بددهانی، تمسخر، توهین، فحاشی، متلک، تهدیدهای مداوم به طلاق دادن یا ازدواج مجدد کردن، جداکردن زن از دوستان یا خانواده و از این گونه موارد اعمال می‏شود. در ایران می‏توان موارد بسیاری را در رده خشونت‏ های روانی به شمار ‏آورد که شرافت و غرور و اعتماد به نفس زنان را مورد تعرض قرار می‏دهد. اما هنوز خسارات و ضایعات ناشی از آن ارزیابی نشده است. بهای خشونت روانی: از کارافتادگی ادراکی؛ تلاشی اعتماد به نفس، انواع افسردگی‏ ها، عدم کفایت زن در مدیریت خانواده؛ تقلیل جاه‏ طلبی در محیط کار؛ گریز از مشارکت در امور اجتماعی، بازسازی رفتار خشونت ‏آمیز در کودکان؛ عدم موفقیت کودکان در تحصیل؛ عدم کارایی زن در محیط کار (که گاهی به اخراج او منجر می‏شود)؛ پناه بردن به داروهای روان‏گردان، الکل و مواد مخدر؛ پناه بردن به قمار، فالگیری و رمالی؛ از دست رفتن استعدادهای بالقوه زن، دست زدن به خودکشی؛ از دست دادن اعتبار خانوادگی و اجتماعی
5. خشونت مالی: در بسیاری از نقاط جهان، زنان نیروی کار بی‏ جیره و مواجب هستند و باید تا آخر عمر از خانواده خود مراقبت کنند بی‏ آنکه امنیت اقتصادی داشته باشند. آنان دسترسی به منابع اقتصادی ندارند و تا پایان عمر کاملاً وابسته به مرد خانواده یا افراد ذکور باقی می‏ مانند. چنانچه مردان خانواده نخواهند از خود سخاوتی نشان دهند، ادامه زندگی زنان جداً به مخاطره می‏افتد؛ گاه دچار سوء تغذیه می ‏شوند و گاه حتی به ابتدایی ‏ترین ضروریات زندگی دسترسی ندارند. در خانواده‏ های فقیر، به‏ خصوص، محدودیت دسترسی زنان به پول نقد مسئله مرگ و زندگی محسوب می‏شود، خاصه هنگامی‏که مرد اولویت دیگری در خارج از قلمرو منزل و خانواده برای خود قایل است. افراد ذکور خانواده گاه حتی زنان را از درآمد یا ارث خود محروم می‏کنند. برخی از زنان بعد از ازدواج نیز به علت عوامل فرهنگی در خانه حبس می‏شوند و شواهرانشان اجازه اشتغال به آنان نمی‏دهند. در جوامعی که زنان اغلب سواد خواندن و نوشتن یا تجربه سرمایه‏ گذاری ندارند، این محرومیت ابزاری می‏شود برای تشدید وابستگی آنان به مردی که با او زندگی می‏کنند و اغلب قربانی خواسته ‏های فزاینده همان مرد می‏شوند. بهای خشونت مالی: در ایران نیز خشونت مالی به صور گوناگون زندگی زنان را تحت‏ الشعاع قرار می‏ دهد. محرومیت زنان از سواد و آفرینش‏ کاری و حرفه ‏آموزی عدم دسترسی به فرصت‏ های برابر ازحیث حرفه‏ آموزی موانع قانونی ناظر بر ارث‏ بری که زن را از مالکیت موروثی بر زمین و عرصه محروم می‏دارد. زن پس از طلاق (پس از سال‏ های مدید زندگی با شوهرش) هیچ حقی بر سرمایه افزون شده زندگی مرد در دوران زندگی مشترک شان ندارد و در نظام حقوقی ایران شریک اموال همسرش نیست. مجوز قانونی چندهمسری، زندگی زنان را از نظر مالی متلاطم می‏سازد زیرا منابع مالی شوهر بین آنها تقسیم می‏شود. حتی ارث شوهر مشمول همین قاعده است. امنیت شغلی در دوران بعد از مرخصی زایمان در خطر قرار می‏گیرد. زنان در عمل، از دستمزد کمتری در محیط کار بهره می‏برند. شوهر مجوز قانونی و سنتی در اختیار دارد و می‏تواند با استفاده از آن مانع اشتغال همسرش بشود. زنان با وجود حقی که بر مهریه و اجرت‏ المثل دارند، اما چون طلاق حق انحصاری و مطلق مرد است، اغلب همین حقوق مالی را به‏ازای طلاق بذل می‏کنند و دست خالی رها می‏شوند. زنان شاغل که تمام درآمد خود را به سالیان به خانه می‏برند و خرج می‏کنند. چون در اموال خانوار شریک مرد محسوب نمی ‏شوند، در صورت وقوع طلاق یا مرگ شوهر یا ازدواج مجدد شوهر به شدت گرفتار فقر و استیصال می‏ شوند و در ایام پیری تنها می‏مانند
6. خشونت سیاسی: خشونت سیاسی با عملکرد اهرم‏ های قدرت رسمی یعنی دولت علیه زنان اعمال می‏ شود. این خشونت به صورت غفلت از حقوق انسانی زنان در قانون‏ گذاری انعکاس می‏یابد و به‏ صورت عدم پشتیبانی از برابری حقوق زن و مرد در سیاست‏ گذاری ظاهر می‏شود، به‏ خصوص در برنامه‏ های فرهنگی دولت تجلی می‏یابد. در جهان سوم که جهان ‏بینی اغلب بر هنجارهای اجتماعی با برابری حقوق زن و مرد در تعارض است، خشونت سیاسی تقویت می‏شود. بهای خشونت سیاسی: اسیب ‏پذیری روانی، عاطفی و جسمی زنان مهم ترین بهایی است که جامعه بابت تحمل این خشونت پرداخت می‏کند. علاوه بر آن، عمیق شدن دم افزون فاصله ذهنی زن و مرد؛ گریز زن یا حذف او از عرصه فعالیت و رقابت اجتماعی و سیاسی، پذیرش فرودستی از سوی زنان و تقویت شالوده مردسالاری و تقویت کلیشه‏ های تبعیض ‏آلود در جامعه را نیز می‏توان در رده بهای خشونت سیاسی منظور نمود.

نفی خشونت علیه زنان در اسناد بین المللی
اولین کنفرانس سازمان ملل متحد در موضوع زنان سال 1972 در مکزیکو برگزار شد. این کنفرانس زمینه ای برای طرح مشکلات زنان در ابعاد بین المللی بود و «اختلاف خانوادگی» به عنوان یکی از موضوعاتی که باید مورد توجه قرار گیرد، در برنامه اقدام جهان برای اجرای اهداف سال بین المللی زن جای گرفت.
در کنفرانس دوم زنان که در سال 1980 در کپنهاک برگزار شد، قطعنامه ای پیرامون «زنان کتک خورده و خشونت در خانواده» تصویب شد و شورای اقتصادی اجتماعی در سالهای 1982، 1984، 1986 و 1987 در قطعنامه هایی، موضوع خشونت و آزار علیه زنان را مورد توجه قرار داد. علاوه بر آن در کنفرانس جهانی زن در نایروبی در سال 1985 این مسئله مورد بحث قرار گرفت. تا اینکه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 1993، اعلامیه «رفع خشونت نسبت به زنان» را تصویب کرد. این اعلامیه، خشونت علیه زنان را چنین تعریف نمود:
هر گونه عمل خشونت آمیز مبتنی بر جنسیت که باعث بروز، یا احتمال بروز صدمات و آسیب های جسمی، جنسی و یا روانی و یا رنج و آزار زنان شود، یا موجب تهدید به انجام آنها گردد که نتیجه آن محرومیت اجباری یا اختیاری (در شرایط خاص) از آزادی در اجتماع و یا زندگی خصوصی می گردد.
مصادیق این خشونت طی ماده 2 اعلامیه چنین ذکر شده است:
1. خشونت های جسمی، جنسی و روانی در خانواده شامل کتک زدن، سوء استفاده جنسی از دختر بچه ها، خشونت های مربوط به مسئله جهیزیه، تجاوز به عنف توسط شوهر، ختنه زنان و دیگر اعمال سنتی خشن و خشونت مربوط به استثمار و بهره کشی جنسی از زنان توسط غیر شوهر.
2. خشونت های جسمی، جنسی و روانی در جامعه شامل تجاوز، سوء استفاده، آزار و تهدید جنسی در محل کار و مؤسسات آموزشی، خرید و فروش زنان و فحشای اجبار
3. خشونت جسمی، جنسی و روانی توسط دولت.
در اعلامیه نهایی این کنفرانس، توصیه شد تا گزارشگر ویژه به جمع آوری اطلاعات در زمینه خشونت علیه زنان در کشورهای مختلف و تجزیه و تحلیل داده های همه جانبه برای اتخاذ معیارهایی برای محو خشونت در سطح بین المللی، منطقه ای و ملی بپردازد. اعلامیة «وین» موضوعات مختلفی را در ارتباط با خشونت علیه زنان مورد توجه قرارداد از جمله: پیشداوریهای فرهنگی و افراط مذهبی.
در سال 1995، یکی از موضوعات مهم کنفرانس پکن مسئله خشونت نسبت به زنان بود که اعلامیه نهایی و برنامه اقدام این کنفرانس بویژه در بخش D این موضوعات را مطرح نمود:
1. اتخاذ رهیافت همه جانبه و یکپارچه نسبت به موضوع؛
2. بکارگیری منابع برای مبارزه با خشونت علیه زنان؛
3. ایجاد ارتباط و همکاری با توجه به اشکال مختلف خشونت علیه زنان؛
4. اتخاذ تمهیدات قانونی؛
5. تحقیقات و جمع آوری اطلاعات مربوط؛
6. تغییر نگرشها.
در برنامه عمل پکن از دولتها خواسته شد که برنامه اقدام ملی خود را در زمینة رفع خشونت نسبت به زنان بر اساس پیشنهادات سند پکن تنظیم نمایند.
در ژوئن سال 2000 در نیویورک کنفرانسی با عنوان پکن + 5 برگزار شد که بر تصویب قوانینی برای از بین بردن خشونت علیه زنان تأکید می کرد.
علاوه بر اعلامیه های رسمی سازمان ملل یا کنفرانس های جهانی زنان، سازمان ملل اقدام به آموزشی همگانی در سراسر جهان نموده است تا مطابق اعلامیه های مصوب سازمان ملل متحد مردم همة جهان حقوق زنان را بیاموزند و تدابیر عملی جهت احقاق این حقوق را اتخاذ نمایند. این آموزش «اقدام محلی، تغییر جهانی» نام دارد و به موضوعات مختلف حقوق زنان از جمله مقابله با خشونت علیه زنان پرداخته است.
حال با توجه به این نوع از رویکرد بین المللی نسبت به مسائل زنان جایگاه این بحث را در قوانین اسلامی جویا می شویم
خشونت علیه زنان از دیدگاه اسلام
تاریخ نشان دهنده این است که خشونت علیه زنان از زمانهای طولانی در جوامع بشری مروج بوده است، در یونان باستان زنان از حق رأی محروم بودند و گاهی به خرید و فروش گذاشته می شدند. رسوم و عنعنات عصر جاهلیت زنان را پست می شمرد و زن بعد از وفات همسرش به مانند اموال به میراث می رفت. جاهلیت عرب به اندازه ای زن و دختر را پست می شمردند که هر گاه دختری در خانه آنها به دنیا می آمد تا مدتی خود را به دیگران از شرم نشان نمیدادند، دختران را زنده به گور می کردند و زن بیچاره ای که در خانه اش دختر به دنیا آمده بود با انواع خشونت ها روبرو بود.
خداوند در سوره نحل می فرماید: «زمانیکه به یکی از آنها مژده دهند که خانم تو دختر بدنیا آورده، (از شدت غم و حسرت) رخسارش سیاه شده و سخت دلتنگ و خشمگین می گردد.» (سوره نحل: آیه ۵۸)  همچنان در آیه دیگر می فرماید: «بخاطر مژده بدی که به او داده شده از قوم و قبیله خود (در جائیکه او را نبینند) پنهان میشود، (و به فکر میافتد که) آیا او (دخترک) را با قبول ننگ و ذلت نگهدارد و یا در خاک زنده به گورش کند؟ آگاه باشید که اینها (نسبت به دختران) چه بد فیصله می کنند.» (سوره نحل: آیه ۵۹)
ظهور اسلام چهره جدیدی از بشریت را جلوه گر شد، پیامبر در اولین اقدامات خویش زنده بگور نمودن دختران را غیر انسانی و اسلامی دانست، سیاه و سفید، زن و مرد را یکی دانسته و برتری را به تقوای الهی خلاصه نمود. آیات و احادیث زیادی موجود است که نشانگر توجه به زن به عنوان کسی که به گفته قرآن از جنس مرد آفریده شده است، می باشد. با مطالعه سیره پیامبر بزرگ اسلام متوجه خواهیم شد که ایشان نیز همواره با همسران خویش و دیگر زنان با مهر و عطوفت برخورد نموده و هیچ نمونه خشونت از جانب ایشان را در متون تاریخی شاهد نیستیم.
1. بررسی متون دینی:
همانگونه که اشاره شد آیات و روایات زیادی وجوددارند که خشونت را نفی نموده، انسانها را یکی می داند و برتری را تنها در تقوای الهی. در این بخش به بررسی آیات و برخی از احادیث در رابطه به موضوع می پردازیم.
خداوند در دو دسته از آیات (در موضوع ما) انسانها را مورد خطاب قرار می دهد. دسته اول آیاتی هستند که به خمیر مایه و گوهر خلت مرد و زن اشاره دارد. این آیات نشاندهنده این است که خداوند مرد و زن را از یک جنس خلق نموده و آنهارا به اندازه اعمالشان پاداش نصیب می گرداند.
ترجمه: «ای مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید! که همه شما را از یک انسان آفرید، و همسر او را (نیز) از همان جنس خلق کرد، و از او« دو مردان و زنان فراوانی (در روی زمین منتشر ساخت.» (سوره نساء: آیه ۱)
ترجمه: «ای مردم! ما شما را ازیک مرد و زن آفریدیم، و تیره ها و قبیله ها قرار دادیم، تا یکدیگر را بشناسید، ولی گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست، خداوند دانا و خبیراست.» (سوره حجرات: آیه ۱۳)
قرآن با بیان دیگر زن و مرد لازم و ملزوم زندگی انسانی می داند:
ترجمه: «زنان شما لباس شما هستند و شما لباس آنها» (سوره بقره : آیه ۱۸۷) زنان به عنوان لباس، زینت، پوشش دهنده و حفاظت کننده مردان معرفی شده اند و متقابلا مردان نیز برای زنان چنین جایگاهی دارند، این بیان می کند که مردان و زنان مکمل یکدیگرند و در عین حال دارای جایگاه برابر.
ترجمه: «مردان و زنان با ایمان یار و یاور یکدیگرند، امر به معروف و نهی از منکر می کنند، نماز بر پا می دارند، زکات می پردازند و خدا و رسولش را اطاعت می کنند.» (سوره توبه: آیه ۷۱) اجرای دو فرضیه مهم امر به معروف و نهی از منکر توسط مردان و زنان، مشروعیت دادن به حضور اجتماعی زن و فعالیت های اجتماعی اوست. حضور مستقیم و غیر مستقیم زنان در سایر عرصه های اجتماعی همچون بر قرار کردن صلح و آشتی میان قبایل، در زمان پیامبر اکرم(ص) نمونه دیگر از فعالیت های زنان بوده است.
دختر اوس بن حارصه، نکته دان و دارای بینشی عمیق بود. وی تا زمانی که همسرش میان دو دسته از قبیله خود با فعالیت فراوان و دادن سه هزار شتر صلح و آشتی بر قرار نکرد، تن به زناشویی با وی نداد و پس از ختم غائله و ایجاد صلح و صفاء به استقبال همسر شتافت و گفت: اکنون تو شایسته همسری منی.
زنان در نهضت بزرگ اجتماعی – سیاسی هجرت نیز شرکت داشتند، مهاجرت آنان چون مردان بدون هیچ تفاوتی به عنوان یک پدیده اصیل و جدید در کلام خداوندی پذیرفته شده است.
حضرت بی بی عایشه (رض) در زمان اسلام با صحابه کرام به مباحثه می نشستند و گاهی  هم تدریس می نمودند! چنانچه از ایشان اضافه تر از دو هزار حدیث صحیح نقل شده است.
پیامبر همانگونه که با مردان بعیت نموده است با زنان نیز از جانب خداوند مکلف به بیعت نشان. این امر نشاندهنده اهمیت زن در فعالیت های سیاسی صدر اسلام بوده است.
ترجمه: «ای پیامبر! اگر زنان مومن نزد تو آمدند تا بیعت کنند، بدین شرط که هیچ کس را با خدا شریک نکنند، دزدی نکنند، زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند، بهتان نزنند، فرزندی را که از آن شوهران شان نیست به آنان نسبت ندهند و در کار های نیک از تو نا فرمانی نکنند، با آنها بیعت نما و برای شان از خدا آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده و مهربان است.» (سوره ممتحنه: آیه ۲)
دسته دوم آیات بیشتر خطاب به مردان است، در این آیات خداوند با خطاب قرار دادن مردان آنها را ملزم به رعایت نکات مهمی در زندگی خانوادگی می نماید.
الف: ترجمه «و با آنها (زنانتان) بشایستگی (نیکی) رفتار نمایید.»  (سوره نساء: آیه ۱۹)؛ علامه طباطبایی در تفسیر المیزان از کلمه «معروف» اینگونه تفسیر می کند: «معروف به معنای هر عملی است که افکار عمومی آن را عمل شناخته شده ای بداند و با آن آشنا باشد و با ذائقه ای که اهل هر اجتماعی از نوع زندگی اجتماعی خود به دست می آورد ساز گار باشد وبه ذوق نزدند. آن عملی معروف است که هم طبق هدایت عقل صورت گرفته باشد و هم با حکم شرع و یا قانون جاری در جامعه مطابق باشد و هم با فضایل اخلاقی منافات نداشته باشد و هم سنت های جامعه آن را خلاف ادب ندانند.» (تفسیر المیزان: ۳۴۸)
ب: ترجمه «و مانند همان (وظایفی) که بر عهده زنان است به طور شایسته به نفع آنان (برعهده مردان) است.» (سوره بقره: آیه ۱۸۷)
ج: ترجمه «و برای شما حلال نیست آنچه به ایشان داده اید (چه به عنوان مهریه و چه به عنوان غیر آن) از آنان پسبگیرید، مگر اینکه زن و یا شوهر خوف رعایت نشدن حدود الهی را داشته باشند.» (سوره بقره: آیه ۲۲۹) در این آیه تأکید بر این است که زن و مرد همه تلاش خود را بایستی در برقراری، اجرا و اقامه وظایف و حدود الهی بکار گیرند.
د: ترجمه «ای کسانی که ایمان آورده اید بر شما حلال نیست که از زنان از روی اکراه ارث ببرید، آنها را تحت فشار قرار ندهید که قسمتی از آنچه را به آنها پرداخته اید تملیک کنید.» (سوره نساء آیه ۱۹)
در مجموع از آیات فوق بر می آید که زنان و مردان را خداوند به گونه یکسان آفریده است، به هیچ کدام حق ضایع نمودن دیگری را نمی دهد. لذا در پرتو آیات فوق می توان گفت که کلی بودن آیات نشانگر این است که خداوند (ج) هر نوع خشونت را نفی می کند، مگر خشونتی که در آن حدود احکام الهی رعایت شود،  که آنهم شرایط زیادی دارد.
2. آیات دیگر:
خداوند (ج) در آیاتی بر حسن معاشرت زن و شوهر تصریح نموده است: ترجمه«برای زنان حقوق شایسته ای بر عهده مردان است مانند حقوقی که برای مردان بر عهده آنان است» (سوره بقره: آیه ۲۲۸)
این آیه بیان می کند که حقوق ثابت و مشترکی به واسطه ازدواج میان زن و شوهر ایجاد می گردد و حقوق زوجیت یک طرفه نست. علاوه بر حقوق و وظایف اختصاصی که هر یک از زن و شوهر دارند یک سری حقوق و وظایف مشترک نیز بر عهده آنان می باشد که مهم ترین آن، خوش رفتاری زن و شوهر نسبت به یک   دیگر است تا آنان بتوانند در محیطی صمیمی با هم زندگی کنند.
در زمان طلاق نیز خداوند دستوراتی ارائه نموده است. آیات روشنی بر این دارد تا مردان را تا زمان تکمیل عده از هر نوع بد رفتاری در مقابل زنان باز دارد.
ترجمه «و هر گاه زنان به پایان زمان (عده نگه داشتن) نزدیک شدند آنان را (با رجوع به زوجیت) به صورتی شایسته نگه دارید یا از آنان به طرزی شایسته جدا شوید» (سوره طلاق: آیه ۲)  ترجمه «زنان طلاق داده را (تا پایان عده نگه داشتن) به اندازه توان خود، در همان جا سکونت دهید که خود سکونت دارید و به آنان آسیب و زیان نرسانید تا عرصه را بر آنان تنگ کنید (و زندگی را بر آنان سخت و دشوار سازد» (سوره طلاق: آیه ۶)
3. بررسی آیه ۳۴ سوره نساء:
«و زنانی که از سر کشی و نا فرمانی آنان بیم دارید (در مرحله اول) پندشان دهید و (در محرله دوم) در بستر و خوابگاه ها از آنان دوری گزینید و (اگر اثر نبخشید) آنان را (به قصد تادیب، به آرامی) بزنید سپس اگر فرمان بدار شدند هیچ راهی (برای ستم) بر آنان مجویید که خدا بلند مرتبه و بزرگ است.» (سوره نساء: آیه ۳۴)
برخی با غرض ورزی خواسته اند این گونه وانمود نمایند که دین اسلام با بیان این آیه اجازه کامل به مردان داده تا هر نوع خشونت و تنبیه بدنی را نسبت به زنان روا دارند و به آنان فرمان داده تا زنان را در زیر تازیانه مشت و لگد سیاه و کبود سازند.
برای رفع این اتهام و نسبت ناروا و فهم دقیق و مناسب از آیه باید به چند نکته توجه نمود:
1. طبیعی است که در هر زندگی مشترک زناشویی، اختلاف سلیقه هایی بروز می کند. آیه فوق در بسیار از مسایل اختلافی که بین زن و شوهر عادی است ساکت بوده و هیچ حکمی در باره آن ها صادر ننموده است و هیچ حقی برای مرد قرار نداده است که در این گونه اختلافات، به نفع او حکم صادر کرده باشد.بلکه بر عکس همان طور که در بحث «سرپرستی» اشاره گردید وظیفه مرد است که بسیاری از مشکلات و گره های زندگی زناشویی را بدون نیاز به استفاده از زور و توان جسمانی و اعمال خشونت و با استفاده از عقل و درایت و مدیریت شایسته خویش بر طرف نماید. از سوی دیگر، از مرد به عنوان سر پرست خواسته شده که با چشم پوشی از برخی حقوق خویش و رعایت اصل احسان کانون خانواده را از بروز اختلافات جدی و در گیری های خانمان سوز در امان دارد نه آن که با بر افروختن شعله آتش، اختلافات را تشدید نماید.
2. مردان نباید از موقعیت و وظیفه سرپرستی خوی

Copyright © Paigard News By Master Technology | Newsphere by AF themes.